ღ...ღ سايه روشن ღ...ღ
تصوير خيابانی را می بينم ... گاه نمناک و باران زده ... شعرهای مبهمی را می شنوم ... و موسيقی آشنای دوستی که به اسم مرا می خواند ...! پرنده ای می شوم که منتهای آرزويش ... شاخه های استوار درختيست ... دريا می خواهم ... و اندکی آرامش ...!
نظرات شما عزیزان:
که اگر خواست زمستان برود
گرمی دست تو اما...
باشد.
"ما"ی ما "من" نشود
سایه ات از سر تنهایی من
کم نشود...
وحشیانه غرورت را پاره کنم!
قلبت را در مشتم بگیرم و بفشارم .
تا حال مرا لحظه ایی بفهمی...!
اپم
یه وقتایی دیگه حسش نیست غصه بخوری
رسما” غصه تو رو میخوره
خواهش میکنم،نظر لطفته
تنها نیست
همیشه آدم را دارد
زیبا بود
طراح : صـ♥ـدفــ |